loading...
رسپینا7 | تفریحی و سرگرمی
حمایت از ما
www.respina7.ir

حمایت از ما با گذاشتن بنر ما در سایتتان:

آخرین ارسال های انجمن
Admin بازدید : 622 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

 

 

غصنفر رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟!

یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. غصنفر یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

يه روز غصنفر ميره خواستگاري,مي بينه دختره سيبيل داره.بهش ميگه شما چرا سيبيل داري؟ دختره گريه مي كنه. غصنفر مي ره از دلش در بياره, ميگه چرا گريه مي كني؟ مرد كه گريه نمي كنه

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

از غصنفر میپرسن: چند تا بچه داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون میده، میگه: 3 تا! ملت کف میکنن، میگن: بابا اینا که 4تاست؟ غصنفر انگشت کوچیکشو نشون میده، میگه: این بچه همسایمونه، ولی همیشه خونه ماست!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غصنفر کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میکنن!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر ماه رمضان زولوبيا گرفته بود و گذاشت رو طاقچه و بعد مشغول نماز شد. يه دفعه متوجه شد پسرش سراغ زولوبياها رفته. موقع قنوت گفت : ربنا آتنا في الدنيا الحسنه ... کسي به زولوبيا دست نزنه!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر بدهي و قرض زياد داشت رفت ماشين مدل بالا خريد! زنش پرسيد : آخه مرد با اين وضعي که ما داريم چه وقت ماشين مدل بالا خريدن بود؟ غصنفر گفت : ماشينو خريدم تا سريع تر بتونم از دست طلبکارها فرار کنم!!!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

به معتادي گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه مي کشي؟ چلا شيشه مي شکني؟ چلا هف نمي زني ؟ چلا هشتي ناراحت؟

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

يه بار بچه اي از پدر خسيسش ده هزار تومان پول خواست . پدر گفت : چي ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو مي خواي چه کار؟ تو هفت هزار هم زيادته چه برسه به شش هزار! بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم. حالا سه هزارو مي خواي چي کار؟ دوهزار کافيه ؟ بيا اين هزار تومنو بگير.بچه مي شماره مي بينه پانصدتومنه!!!

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

چراغعلی میخواسته آتش نشان بشه توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ میگه: هیچی تیمّم می کنیم !

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

غضنفر زنگ میزنه به مخابرات میگه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه میشه لطف كنید از اون طرف یه کم بكشیدش !

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟ شاگرد: آقا اجازه، حس برادری

 

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

 

دقت كرده‌اید آدم‌های تپل چقدر جذاب و تو دل برو اند؟

علتش واضح است.

طبق F = (G*m1*m2)/r^2،

جاذبه با جرم نسبت مستقیم دارد!

Admin بازدید : 477 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی


سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

سوتی های باحال ایرانی

 

عکس سوتی های ایرانی

 

 

Admin بازدید : 452 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

 

همه چیز به بازی آخر می چسبه!

شاید نزدیک ترین کشور به قطب جنوب، آفریقای جنوبی باشه!

تشنه اش شده داره آب می خوره، نوش جان!

ساندویچی از بازیکن در اونجا به وجود میاد!

حالا یک فرصت تلخ برای چلسی!

داور در سوت خودش می زنه!

باران هم به شدت می وزه!

بازی شیلی و اسپانیا بسیار جذاب خواهد شد، مخصوصا این که بازیکنای هر دو تیم هم زبان و همجنس و (بعد از یه مکث طولانی) و هم زبان هستن!

وقتی یه بازیکن هوندوراس تنه می زنه، انگار یه درخت تنه می زنه!

اسپانیا یه گل زده، داوید ویا هم زده، خیلی قشنگم زده، ۵ دقیقه پیشم زده!

دقیقه ۱۵ بازی هستیم… اگر تبریزی ها این بازی رو واگذار کنند چیزی از ارزش های این تیم کم نمی شه!

از نظر ران هم در نظر بگیریم، ران بازیکنان هندوراس خیلی بزرگتره!

خوب الان دو تیم باید هر کدوم ۵ تا پنالتی بزنن. باید بگم که هر تیمی که پنالتی ها رو ببره یعنی این که بازی رو برده و هر تیمی هم که ببازه یعنی اینکه بازی رو باخته!

هلند تنها رقیب جدیش برزیله، البته اسلواکی هم تیم ناجدی نیست!

واقعا عجیبه که در تهران ما الان هوا گرمه، ولی در افریقا الان هوا سرده!

کریم انصاری فرد هیچ نسبتی با برادران انصاری فر نداره! به خصوص با ممد حسن

Admin بازدید : 498 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

 

 


عروس عادی:

با اجازه بزرگترها بله ........ (اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه)

 

عروس لوس:

بع..........له


ادامه ........


عروس زیادی مؤدب:

با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ،

مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ...

(این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن)...!

 

عروس خارج رفته:

با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس

 

عروس خجالتی:

اوهوم

 

عروس قلدر:

به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره....

( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)

 

عروس هنرمند:

با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی،

مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش،

مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتلوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش.........

 

عروس داش مشتی:

با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام.......

 


عروس فمنیست:

يعني چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال می پرسن ! ...

یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ...

Admin بازدید : 556 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

تعدادی از سوتی های باحال برنامه های تلویزیون:

 

* توی اخبار سراسری بود که آقای بابان همراه همکار خانومش می‌خواست خداحافظی کنه گفت: به همراه خانمم از شما خداحافظی می کنم !

 

* چند سال پیش توی یه برنامه زنده شبکه تهران (فکر کنم شبهای تهران بود) احمدزاده بعد از اینکه یکی مسابقه رو برد گفت: هدیه ای به رسم امانت به شما میدیم !

 

* یکی از سوتی های برنامه های زنده شبانه که چند سال قبل در شبکه تهران پخش می شد و احمدزاده و حسینی مجریاش بودن. خسرو شایگان (دوبلور) تلفنی باهاشون تماس گرفته بود و اینا هم گیر داده بودن که یه آهنگی رو که معمولا زمزمه می‌کنی بخون. هرچی این بنده خدا می گفت الآن چیزی یادم نیست ول کن نبودن که یه دفعه شروع کرد به خوندن : مرا ببوس …! مرا ببوس … اون دو تا هم که دستپاچه شده بودن فورا گفتن به به چه صدای خوبی! حالا می‌رسیم سر سوال بعد و هر جور بود نذاشتن بقیشو بخونه.

 

*یکی از سوتی های برنامه عمو پورنگ (یه صدای دخترونه)

- الو ؟

- الو ؟

- سلام

- سلام

- خوبی

- مرسی . عمو پورنگ ؟

- جانم ؟

- من خیلی دوستتون دارم

- منم خیلی دوستت دارم عزیزم . اسمت چیه ؟

- کتایون

- کتایون ؟ خوبی ؟

- بله

- کتایون ؟ من ازت سوال می پرسم . تو بگو کتایون . باشه ؟

- باشه

- کی از همه بهتره ؟

- کتایون

- کی تو کارا به مامان کمک می کنه ؟

- کتایون

- کیه که مامان دوستش داره ؟

- کتایون

- کیه که بابا وقتی از در میاد ماچش می کنه ؟

- مامان

تعداد صفحات : 89

درباره ما
رسپینا7 بزرگترین و برترین سایت تفریحی و سرگرمی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 889
  • کل نظرات : 72
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1194
  • آی پی امروز : 254
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 1,338
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,371
  • بازدید ماه : 1,479
  • بازدید سال : 15,506
  • بازدید کلی : 2,279,821
  • کدهای اختصاصی